کد مطلب: 46050

دعوای خونین راننده ها در اندرزگو با قتل تمام شد

مرد جوانی که یک مرد میانسال را زیر گرفته و کشته بود، در بازجویی‌ها گفت که انگار یک نفر مقتول را ناگهانی و عمدا به وسط خیابان هل داد.

دعوای خونین راننده ها در اندرزگو با قتل تمام شد

خرداد ۱۴۰۳ گزارش یک تصادف منجر به جرح به مرکز فوریت‌های پلیسی اعلام شد. مأموران پس از حضور در محل سانحه در بلوار اندرزگو دریافتند یک خودروی کوئیک با مردی ۶۰ ساله به نام خسرو برخورد کرده و مرد میانسال از ناحیه سر به‌شدت مصدوم شده است. وی به بیمارستان منتقل و راننده و خودروی او توقیف شد. ساعتی بعد از بیمارستان خبر رسید که خسرو به خاطر شدت جراحات وارده فوت کرده است.

راننده خودرو در توضیح ماجرا به مأموران گفت: در حال گذر از خیابان بودم که ناگهان مردی جلوی ماشینم پرت شد. اینقدر سریع این اتفاق افتاد که نتوانستم واکنشی نشان دهم. باور کنید انگار کسی او را مقابل خودروی من هل داد.

تایید اظهارات متهم با بررسی دوربین‌های مداربسته

در ادامه مأموران برای تأیید صحت اظهارات راننده به سراغ شاهدان و دوربین‌های مداربسته محل رفتند و پس از تحقیق، اظهارات راننده تأیید و مشخص شد خسرو دقایقی پیش از وقوع سانحه با مرد جوانی که راننده یک خودروی شاسی‌بلند بوده درگیر شده و راننده او را هل داده که خسرو تعادلش به هم خورده و به داخل خیابان افتاده، خودروی کوئیک عبوری نیز با او برخورد کرده و راننده خودروی شاسی‌بلند هم فرار کرده است.

دستگیری راننده فراری

با مشخص شدن این موضوع، پرونده به کارآگاهان دایره قتل سپرده شد و راننده فراری به نام بابک شناسایی و دستگیر شد.

بعد از تکمیل تحقیقات در مرحله دادسرا و با توجه به اینکه محل وقوع حادثه محل تردد خودرو بوده، اقدام بابک نوعا کشنده تلقی شده و پرونده با صدور اتهام مباشرت در قتل عمدی برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

من فقط می‌خواستم ماشینم را پارک کنم

در ابتدای جلسه فرزندان مقتول به عنوان اولیای دم تقاضای قصاص کردند.

سپس بابک به جایگاه رفت و گفت: روز حادثه برای انجام کاری به بلوار اندرزگو رفته بودم. از آنجا که به خاطر شلوغی آن منطقه پیدا کردن جای پارک دشوار بود، دقایقی دنبال جای پارک می‌گشتم تا اینکه خودرویی را در حال خروج از پارک دیدم. ایستادم تا پس از خروج او خودرویم را پارک کنم. برای اینکه خودرو راحت از پارک خارج شود، من قدری عقب رفتم، اما به یکباره صدای فریاد مردی را شنیدم. وقتی به عقب نگاه کردم، یک خودروی پراید را دیدم که راننده‌اش با لحن تندی به من اعتراض می‌کرد.

وی ادامه داد: از ماشینم پیاده شدم و علت اعتراضش را پرسیدم که او شروع به فحاشی کرد و مدعی شد نزدیک بوده که با خودرویش تصادف کنم. من هم در جواب به او گفتم حالا که تصادف نشده، چرا فحش می‌دهی که او لحنش را تندتر کرد و به فحاشی ادامه داد. بعد با هم درگیر شدیم و من در یک لحظه با دو دستم او را به عقب هل دادم، اما ناگهان تعادلش را از دست داد و با خودروی کوئیکی که از آنجا رد می‌شد برخورد کرد.

قاضی از متهم پرسید: فکر نکردی ممکن است هل دادن شما منجر به سانحه و مرگ شود؟

متهم جواب داد: واقعا فکر نمی‌کردم این اتفاق بیفتد.

پس از اظهارات متهم قضات برای صدور رأی وارد شور شدند./همشهری آنلاین

آنچه دیگران میخوانند

دیدگاه تان را بنویسید

تبلیغات متنی

;