فوت دختر ۱۲ ساله تبریزی در دندانپزشکی | دندانپزشک قلابی جان «دریا » را گرفت + عکس
دریا دلکش، دختر ۱۲ ساله اهل تبریز، پس از یک عمل دندانپزشکی تحت بیهوشی در یک کلینیک دندانپزشکی در تبریز جان خود را از دست داد.
به گزارش تجارت نیوز، پدر دریا، که خود داروساز است، در مصاحبهای اظهار داشت که پزشک بیهوشی بلافاصله پس از پایان کار کلینیک را ترک کرده و دندانپزشک نیز پس از انجام کارهای لازم آنها را تنها گذاشته است.
دندانپزشک قلابی جان «دریا دلکش» دختر ۱۲ساله را گرفت
قسمتی که دندانپزشکی تحت بیهوشی قرار داشت، زیر زمین بود؛ نه آسانسور داشت نه سطح شیبدار، نه برانکارد و نه ویلچر. هفت، هشت، ده تا پله بود که ما باید دریا را از آنجا خارج میکردیم.
حادثه 24 - قسمتی که دندانپزشکی تحت بیهوشی قرار داشت، زیر زمین بود؛ نه آسانسور داشت نه سطح شیبدار، نه برانکارد و نه ویلچر. هفت، هشت، ده تا پله بود که ما باید دریا را از آنجا خارج میکردیم.
رسانههای محلی تبریز نوشتند که دختر ۱۲ سالهای به نام «دریا دلکش» پس از درمان دندانپزشکی تحت بیهوشی فوت کرده است.
رسانههای محلی تبریز نوشتند که دختر ۱۲ سالهای به نام «دریا دلکش» پس از درمان دندانپزشکی تحت بیهوشی فوت کرده است. جهت دسترسی به جزئیات بیشتر این حادثه را پیگیری و با پدر دریا مصاحبهای انجام شده است. پدر دریا میگوید که پزشک بیهوشی پس از اتمام کار به سرعت کلینیک را ترک کرده و دندانپزشک نیز پس از اقدامات لازم، آنها را با منشی تنها گذاشته و آن لحظه هیچ پزشک متخصص دیگری در آنجا حضور نداشته است.
«علی دلکش» پدر دریا در مورد جزییات این حادثه میگوید: «به تازگی دندانپزشکها برای جراحی یا ترمیم دندان کودکان عنوان میکنند که کودک باید بیهوش شود. دندانپزشک دخترم هم به ما گفت، چون چندتا از دندانهای دریا نیاز به رسیدگی ازجمله عصبکشی، ترمیم و کشیدن دارد باید بیهوش شود و یک و نیم الی دو ساعت درمان دندانپزشکی تحت بیهوشی طول میکشد.
به ما گفتند دوم مرداد ساعت ۸ و نیم صبح کلینیک باشیم، اما آن روز پزشک با یک ساعت و نیم تاخیر در کلینیک حضور پیدا کرد. وقتی خواستند دریا را بیهوش کنند اجازه ندادند ما کنارش باشیم. با این وجود دریا در یک اتاق ساده دندانپزشکی بیهوش شد.
دریا ۸۰ کیلو و تقریبا وزنش زیاد بود. با این شرایط دریا را روی صندلی یونیت دندانپزشکی قرار دادند و اقدام به بیهوشی او کردند بدون اینکه شرایط ریکاوری را در نظر بگیرند. سه ساعت و نیم اعمال دندانپزشکی دریا طول کشید. پزشک بیهوشی پس از اتمام دستهایش را شست و لباسهایش را عوض کرد و قبل از پزشکان دیگر محل را ترک کرد.
در حالی که در تمام جراحیها پزشک بیهوشی به خاطر حساسیت ریکاوری آخرین نفری است که اتاق عمل را ترک میکند. بعد از پزشک بیهوشی، دندانپزشک دریا محل را ترک کرد و ما ماندیم با خانمی که آنجا منشی بود. منشی شماره حساب پزشکان را به من داد تا دستمزد هر کدامشان را به صورت جداگانه واریز کنم. حتی سهم کلینیک را هم جداگانه واریز کردم.
جمعا حدود ۶۶ میلیون تومان شده بود. در صورتی که قبل از جراحی به من گفته بودند دستمزد جراحی طبق تعرفه رسمی دندانپزشکی حساب میشود. به هر حال واریزیها را انجام دادم و به کلینیک برگشتم.»
علی دلکش در مورد انتقال دریا از کلینیک به خانه میگوید: «بعد از یک ربع که به کلینیک برگشتم به ما گفتند دخترتان مرخص است و میتوانید او را به خانه بازگردانید. بعد گفتند امکان دارد در خانه دو ساعت بخوابد و بعد از آن بیدار شود، اما وقتی رفتم دخترم را از روی صندلی یونیت بلند کنم یک دفعه خون بالا آورد.
ما فکر میکردیم وقتی اسم بیهوشی آمده تمام تجهیزاتی که مخصوص اتاق عمل است در این کلینیک وجود دارد، اما حتی لباس مخصوص جراحی تن دخترم نکرده بودند و لباسهایش کثیف شد. بعد از اینکه دخترم خون بالا آورد مجبور شدیم ۲۰ دقیقه آنجا بمانیم تا لباسهایش را تمیز کنیم. حتی وقتی از منشی، رسیور؛ یکی از سادهترین تجهیزات بیمارستانی را درخواست کردم، گفت نداریم.»
پدر دریا در ادامه میگوید: «موقع خروج از کلینیک نیز با مشکل مواجه شدیم. قسمتی که دندانپزشکی تحت بیهوشی قرار داشت، زیر زمین بود؛ نه آسانسور داشت نه سطح شیبدار، نه برانکارد و نه ویلچر. هفت، هشت، ده تا پله بود که ما باید دریا را از آنجا خارج میکردیم. دریا را به همراه یکی از دوستانم کول کردیم و به سختی از پلهها بالا بردیم و سوار ماشین کردیم و به سمت خانه رفتیم.
به ما گفته بودند دخترتان دو ساعت بعد به هوش میآید، اما دو ساعت بعد هر چه دریا را صدا زدیم واکنشی از خود نشان نداد. با همان منشی کلینیک تماس گرفتم و گفتم دخترم هنوز به هوش نیامده. گفت عادی است و نگران نباشید، اما همسرم نگران و بیتاب بود. یک ساعت بعد متوجه شدیم دریا به سختی نفس میکشد. دوباره با منشی کلینیک تماس گرفتم و گفتم به متخصص بیهوشی اطلاع دهید که این بچه حالش خوب نیست و نمیتواند نفس بکشد.
با این حال حدود ساعت ۵ و نیم عصر منشی شماره موبایل متخصص بیهوشی را برایم اساماس کرد تا بتوانم موضوع را به او منتقل کنم. وقتی هم با متخصص بیهوشی تماس گرفتم گفت شما حساس هستید، استرس نداشته باشید. بعد گفت پس از اتمام کارش از کلینیک به خانه ما میآید. با اینکه خانه ما حدود ۱۰ دقیقه با کلینیک فاصله دارد، اما متخصص بیهوشی نیم ساعت بعد به خانه ما رسید.
وقتی هم رسید و دریا را دید گفت نگران نباشید و فقط فلانقدر داروی بیهوشی تزریق شده است، اما چند دقیقه قبل از فوت دخترم این متخصص بیهوشی به اورژانس بیمارستان خصوصی [..]در تبریز تماس گرفت تا آنها به خانه ما مراجعه کنند. درحالی که بیمارستان خصوصی [..]خدماتی مبنی بر اینکه عوامل اورژانس را به خانه مریض منتقل کند، ندارد و اصلا چنین خدماتی مجاز نیست. همزمان با تماس او من هم با اورژانس تبریز تماس گرفتم.
اورژانس بیمارستان خصوصی [..]و اورژانس تبریز به خانه ما آمدند و عملیات احیا صورت گرفت، اما بیفایده بود و دریا فوت کرد. جسد دخترم به پزشکی قانونی منتقل شد تا نوع دارو و دوزی که مصرف شده، مشخص شود. بعد از این اتفاق همسرم سه بار اقدام به خودکشی کرده است.»
علی دلکش مدعی است که قبل از این اتفاق یک آقا نیز در این کلینیک بر اثر بیهوشی به کما رفته و در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان خصوصی [..]بستری شده است. او در ادامه میگوید که شنیده کودک دیگری در همین کلینیک بیهوش و فوت شده است.
دیدگاه تان را بنویسید