کد مطلب: 34426

قطع شدن تلفن و اینترنت در جنوب تهران سر یک زن بود | زن سارق و همدستانش دستگیر شد

فرماندهی انتظامی شهرستان ری از دستگیری زنی که با سرقت پست های مخابراتی موجب قطعی تلفن و اینترنت در محدوده امین آباد شده بود، خبر داد.

قطع شدن تلفن و اینترنت در جنوب تهران سر یک زن بود | زن سارق و همدستانش دستگیر شد

سرهنگ محمد قاسم طرهانی درباره جزئیات این خبر گفت:‌ به دنبال وقوع چند فقره سرقت کله پست های مخابراتی در محدوده امین آباد در هفته های اخیر که باعث اخلال در خطوط تلفن و اینترنت منطقه شده بود، شناسایی و دستگیری سارق یا سارقان احتمالی به صورت ویژه در دستور کار ماموران انتظامی کلانتری 173 فرماندهی انتظامی شهرستان ری قرار گرفت.

وی افزود: ماموران کلانتری امین آباد با کار اطلاعاتی و تحقیقات میدانی متوجه شدند که متهم یا متهمان با استفاده از اره آهن‌بُر، باجه‌های مخابراتی را تخریب و کله پست‌های مخابراتی را سرقت کرده‌اند. در همین راستا نیز مأموران کلانتری امین آباد با بهره‌گیری از شیوه‌های کشف جرم و روش‌های علمی، در نهایت در شانزدهم تیر ماه امسال هویت و مخفیگاه متهم را که یک زن بود، شناسایی کردند.

وی گفت: بلافاصله با هماهنگی‌های قضائی روز گذشته تیمی از ماموران به مخفیگاه متهم در محدوده امین آباد رفته و در یک عملیات منسجم و غافلگیرانه متهم را دستگیر و به مقر انتظامی منتقل کردند. متهم زنی حدودا 35 ساله بود پس از انتقال به مقر انتظامی تحت بازجویی قرار گرفت که در جریان آن به هفت فقره سرقت کله پست های مخابراتی در محدوده امین آباد اعتراف کرد.

طرهانی با اشاره به تشکیل پرونده برای متهم دستگیر شده، گفت: این زن پس از تشکیل پرونده و پایان تحقیقات برای تکمیل پرونده و شناسایی سایر همدستان تحویل پلیس آگاهی شهرستان ری شد و پس از آن نیز برای ادامه روند رسیدگی به جرم روانه دادسرا خواهد شد./ ایسنا

نقشه بی شرمانه سرقت از مسافران در پایانه جنوب 

رئیس پلیس پیشگیری پایتخت از دستگیری سارق حرفه‌ای در پایانه جنوب خبر داد و گفت: داروی بیهوشی، شیوه سارق حرفه‌ای برای سرقت لوازم مسافران بود.

رئیس پلیس پیشگیری پایتخت از دستگیری سارق حرفه‌ای در پایانه جنوب خبر داد و گفت: داروی بیهوشی، شیوه سارق حرفه‌ای برای سرقت لوازم مسافران بود.

سرهنگ علی قاسم پور گفت: درپی مراجعه یکی از شهروندان مبنی بر سرقت لوازم شخصی ایشان و بیهوش شدن پس از صرف چای، مأموران کلانتری ۲۰۸ ترمینال جنوب تحقیقات را آغاز کردند.

این مقام انتظامی افزود: بر اساس تحقیقات و بررسی‌ها، مشخص شد، متهم ۳۵ ساله که کارگر سوپرمارکتی در ترمینال جنوب بوده است، مسافرانی که برای استراحت و صرف چای و آبمیوه به این فرد مراجعه می‌کردند، پس از بیهوش کردن آنها با ریختن دارو در نوشیدنی شأن، لوازم قیمتی، تلفن همراه و وجه نقدآن‌ها را سرقت می‌کرد.

رئیس پلیس پیشگیری پایتخت گفت: مأموران کلانتری با اقدامات فنی پلیسی هویت و مخفیگاه متهم را شناسایی و با هماهنگی قضائی، در یک عملیات منسجم متهم را در مخفیگاهش دستگیر و اموال به سرقت رفته از مالباختگان را در مخفیگاه وی کشف کردند.

سرهنگ قاسم پور افزود: در تحقیقات صورت گرفته، متهم به سرقت‌های انجام شده اعتراف و اظهار کرد، سوژه‌های خود را از بین مسافرانی که به تنهایی سفر می‌کردند و همراهی نداشتند انتخاب می‌کرد.

این مقام انتظامی گفت: دو نفر از شاکیان شناسایی شده و شناسایی سایر شاکیان و کشف جرایم احتمالی متهم در دستور کار پلیس قرار گرفت و متهم برای سیر مراحل قانونی، پس از تشکیل پرونده به دادسرا منتقل شد./مهر

دو قلوهای سارق دستگیر شدند 

برادران دو قلو زندگی خوبی داشتند؛ یکی از آنها تاجر بود و دیگری مهندس کامپیوتر اما مشکل از زمانی شروع شد که یکی از آنها به دام یک کلاهبردار افتاد و همه سرمایه‌اش را از دست داد. پس از آن بود که این دو برادر برای به دست آوردن پول نقشه سرقت کشیدند.

چند روز قبل، رهگذران، صدای فریادهای دو مرد جوان را شنیدند که در خیابان ایستاده و با هم درگیر بودند. دعوای آنها به کتک کاری کشیده شد و شاهدان با دیدن آنها تعجب کردند. دو مرد جوان انگار سیبی بودند که از وسط نصف شده بودند؛ به نظر می رسید برادر دو قلو هستند. مردم به سمت آنها رفتند تا برادران دوقلو را از هم جدا کنند. یکی از آنها فریاد می کشید و می گفت: «من به خاطر تو تصمیم گرفتم ریسک کنم و نقشه خلاف بکشم.» دیگری می گفت: «توهم آرزویت این بود که پولدار شوی و به خاطر پول بود که نقشه سرقت کشیدی و حالا هم می خواهی سر مرا کلاه بگذاری.» شاهدان با شنیدن این حرفها به پلیس زنگ زدند و طولی نکشید که ماموران در آنجا حضور یافتند و برادران دو قلو را دستگیر کردند.

دوقلوها دستگیر شدند اما منکر سرقت بودند و می گفتند مردم اشتباه شنیده اند. از طرفی ماموران در بازرسی از کیف آنها، مقدار زیادی دلار، طلا و سکه کشف کرده بودند که این مسئله عجیب به نظیر می رسید. هرچند سوابقی از آنها در سیستم پلیس ثبت نشده بود اما در ادامه تحقیقات، مشخص شد که برادران دوقلو به تازگی وارد دنیای سارقان شده اند. آنها اعتراف کردند که به خانه های اطراف تهران می رفتند؛ یکی از آنها سر نگهبان را گرم می کرد و دیگری مخفیانه وارد می شد و نقشه سرقت را اجرا می کرد. تحقیقات تکمیلی از این دو برادر دوقلو ادامه دارد.

از دوست صمیمی ام رکب خوردم

شایان یکی از برادران دوقلوست. آنها متولد سال ۶۹ هستند و تا به حال پایشان به کلانتری و دادسرا باز نشده اما حالا به جرم سرقت های سریالی دستگیر شده اند. شایان می گوید از روزی که دوست صمیمی اش به او رکب زد، زندگیش نابود شد به حدی که تصمیم گرفته بود به زندگیش پایان بدهد اما برادرش دستانش را گرفت و او را از باتلاق بیرون کشید.

ماجرای رکب زدن دوست صمیمی ات چه بود؟

او همه سرمایه ام را گرفت و غیبش زد. به من گفت در زمینه ارز دیجیتال سرمایه گذاری کرده و به سود کلانی رسیده است. حالا هم می خواهد خانه رویایی اش را در کشور ترکیه بخرد. حرفهایش وسوسه به جان من انداخت. تمام خانه و زندگیم را فروختم و به دوستم مهرداد داد. قرار شد برای من در زمینه ارز دیجیتال سرمایه گذاری کند و بعد خانه ای در کشور ترکیه پیش خرید کند. اما به من رکب زد و وقتی همه سرمایه ام را گرفت، آب شد رفت زیر زمین. همه جا را گشتم دنبالش اما نبود. حتی به دوبی و ترکیه هم رفتم اما تلاشم برای یافتن مهرداد بی نتیجه ماند. او کلاه بزرگی بر سرم گذاشت و من از آن پس دیگر شایان سابق نشدم. خودم را شکست خورده می دیدم و دیگر زندگی برایم اهمیتی نداشت. هرچه سالها زحمت کشیده بودم را از دست داده بودم، آن هم با خیانت صمیمی ترین دوست زندگیم که خیلی به او اعتماد داشتم.

همین دلیلی شد که نقشه سرقت بکشی؟

نقشه را ماهان برادرم کشید و من هم مخالفتی نکردم. وقتی دید حالم بد است و فکر خودکشی به سرم زده، پیشنهاد سرقت را مطرح کرد. او گفت بیا برویم سرقت کنیم و من هم قبول کردم. بهرحال ماهان برادر بزرگترم است و من روی حرف او حرفی نمی زنم؛ او چند دقیقه از من بزرگتر است.

از جزییات نقشه تان بگو؟

خانه هایی که صاحبشان خارج از کشور بودند را شناسایی می کردیم تا برویم سراغ نگهبان آنجا. ماهان می رفت سر نگهبان را گرم می کرد و من مخفیانه وارد آنجا می شدم. او به بهانه خرید ملک در منطقه، با نگهبان گرم می گرفت و من مخفیانه وارد ساختمان می شدم تا اموال قیمتی مانند پول، طلا، سکه و... به سرقت ببرم.

نگهبان متوجه حضورت نمی شد؟

نه. حتی شنیده ام که برخی از نگبانان وقتی پس از سرقت، تصویر مرا در دوربین مداربسته دیده اند، ترسیده اند و فکر کرده اند عقلشان را از دست داده اند. چون من و برادرم شباهت زیادی به یکدیگر داریم.

چطور می توانستی در خانه ها را باز کنی؟ تو که سابقه ای نداری؟

پیش یک خلافکار رفتم و از او خواستم تا شیوه و شگرد سرقت خانه را به من آموزش بدهد.

برادرت چرا حاضر به همکاری شد؟

ماهان مهندس کامپیوتر و نابغه است. اما در یک شرکت خصوصی کار می کند و در آمد بالایی ندارد. او خودش هم دوست داشت پولدار شود و به آرزوهای بزرگش برسد.

شغل خودت چه بود؟

من تاجر بودم. واردات وسایل و لوازم مختلف خانه، ماشین و... در آمد بدی هم نداشتم اما همانطور که گفتم رکب خوردم.

چه شد که در خیابان با برادرت درگیر شدی و خودتان را لو دادید؟

آن روز خیلی عصبانی بودیم. بر سر تقسیم اموال مسروقه درگیر شدیم. ماهان زور می گفت و می خواست سهم بیشتری بردارد. می گفت نقشه را خودش کشیده و سر نگهبانان را گرم می کرده است. اما من اعتقاد داشتم که کار اصلی را من انجام داده ام. ماهان می گفت به خاطر من حاضر شده نقشه سرقت بکشد اما در حقیقت او هم طمع پول داشت و دلش می خواست زندگی لوکسی داشته باشد. همین شد که درگیر شدیم و از شدت عصبانیت، خودمان را لو دادیم./ همشهری آنلاین

 

آنچه دیگران میخوانند

دیدگاه تان را بنویسید

تبلیغات متنی

;