حادثه|حادثه خونین| حادثه در تهران
قتل خونین در شهر | جوان افغان توسط برادران دختری که او را ربوده بود گروگان گرفته شد و به قتل رسید
ایران نوشت:تابستان سال گذشته فردی با پلیس تماس گرفت و گفت: در حال گذر از خیابانی بودم که متوجه شدم فردی با دست و پاهای بسته خودش را از داخل یک خودروی تیبای سفید رنگ به بیرون پرتاب کرد. راننده خودرو به قصد سوار کردن آن مرد خودرو را متوقف و به سرعت با دنده عقب به سمت وی حرکت کرد اما خودرواش با شدت به درختی خورد و پس از آن هم راننده منصرف و از صحنه متواری شد. حالا هم مرد جوانی که خودش را از داخل خودرو به بیرون پرتاب کرده بیهوش کنار خیابان افتاده است.
ایران نوشت:تابستان سال گذشته فردی با پلیس تماس گرفت و گفت: در حال گذر از خیابانی بودم که متوجه شدم فردی با دست و پاهای بسته خودش را از داخل یک خودروی تیبای سفید رنگ به بیرون پرتاب کرد. راننده خودرو به قصد سوار کردن آن مرد خودرو را متوقف و به سرعت با دنده عقب به سمت وی حرکت کرد اما خودرواش با شدت به درختی خورد و پس از آن هم راننده منصرف و از صحنه متواری شد. حالا هم مرد جوانی که خودش را از داخل خودرو به بیرون پرتاب کرده بیهوش کنار خیابان افتاده است.
پس از این گزارش، مأموران کلانتری ۱۶۰ خزانه به محل اعلام شده رفتند و مشخص شد مرد مصدوم فوت کرده است. بررسی اسناد هویتی او نشان میداد که مقتول مرد 31 سالهای بوده است.
در ادامه جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و کارشناسان در گزارشی علت مرگ را فشار بر ناحیه حیاتی گردن و خفگی اعلام کردند. به این ترتیب مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی راننده تیبا آغاز کردند و با گردآوری تحقیقات میدانی و رصد دوربینهای مداربسته محل کشف جسد موفق شدند راننده را که پسر 28 سالهای به نام خسرو بود، شناسایی و بازداشت کنند.
خسرو پس از دستگیری سعی داشت خودش را بیگناه نشان دهد اما وقتی در برابر مستندات مأموران قرار گرفت به ناچار لب به اعتراف گشود و به درگیری مرگبار اعتراف کرد و گفت: ما در قزوین زندگی میکنیم، چند ماه قبل مقتول با خواهرم مریم آشنا شده و او را فریب داد و به تهران آورد. وقتی متوجه ماجرا شدیم از او شکایت کردیم و حکم جلب او را گرفتیم اما چون متواری بود نتوانستیم او را پیدا کنیم تا اینکه چند روز پیش خودش با تلفن خانه ما تماس گرفت و مدعی شد که میخواهد مریم را به ما تحویل دهد. بعد هم گفت که برای تحویل گرفتن خواهرتان به ترمینال جنوب بروید. ما هم به اتفاق برادر و پسر داییام به آنجا رفتیم اما بعد از رسیدن متوجه شدیم او در همان ترمینال با خواهرم درگیر شده و قصد داشته طلاهایش را بگیرد و فرار کند اما مردم که متوجه شده بودند او را دستگیر کردند.همان موقع من و پسرداییام او را تحویل گرفتیم و پیش پلیس ترمینال بردیم اما پلیس او را تحویل نگرفت و گفت به کلانتری ببرید، ما هم دست و پایش را بستیم و به داخل ماشین انداختیم. او مدام تقلا میکرد تا طنابها را باز کند که طناب ناخواسته دور گردنش افتاد و خودش را از ماشین به بیرون پرت کرد و جان باخت.
به دنبال اعترافات متهم و تکمیل تحقیقات مشخص شد اظهارات متهم درباره فریب خواهرش از سوی مقتول صحت داشته است.
در این میان پدر و مادر مقتول شکایتی را علیه متهم مطرح کردند و خواستار قصاص وی شدند.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای متهم پرونده برای رسیدگی به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه وکیل اولیای دم از طرف پدر و مادر مقتول درخواست قصاص کرد و گفت: اولیای دم از اتباع بیگانه بوده و ساکن ایران نیستند اما به هیچ عنوان هم حاضر به مصالحه نبوده و تنها درخواستشان قصاص است.
سپس خسرو به جایگاه رفت و با تکرار اظهاراتش در مراحل بازجویی عنوان کرد: ما حکم جلب مقتول را داشتیم و آن روز هم در ترمینال ابتدا قصد داشتیم او را به پلیس ترمینال تحویل دهیم اما آنها از پذیرش او امتناع کردند و گفتند موضوع ربطی به ما ندارد.
پس از آن در حالی که او را بسته بودیم به سمت خاوران حرکت کردیم و خواستیم او را به کلانتری آن محل تحویل دهیم که در آنجا هم مأموران اظهار کردند که چون جرم در حوزه استحفاظی ما رخ نداده ما نمیتوانیم او را تحویل بگیریم.
پس از آن پسر داییام با دامادشان که مأمور پلیس بود تماس گرفت و با او هماهنگیهای لازم را انجام داد تا پسر فریبکار را به او تحویل دهیم. اما در وسط راه آن اتفاق افتاد و او فوت کرد.
متهم افزود: ما نه قصد داشتیم تنبیهاش کنیم و نه میخواستیم او را بکشیم. با اینکه او آبروی خانوادهمان را برده بود اما ما میخواستیم روال کار از طریق مجرای قانونی طی شود.
خواهرم بعد از این ماجرا برایم تعریف کرد که او در فضای مجازی با چرب زبانی او را فریب داده بود و در اولین قرار هم مریم را به یک تعمیرگاه برده و آزارش داده بود. حتی پس از آن هم خواهرم را تا مدتی زندانی کرده بود و اجازه نمیداد به خانه برگردد.
سپس پسر دایی متهم به اتهام آدمربایی و معاونت در قتل به جایگاه رفت و ضمن تأیید اظهارات خسرو گفت: من اتهاماتم را قبول ندارم. چون نه من و نه خسرو و نه برادرش قصد کشتن او را نداشتیم.
دیدگاه تان را بنویسید