ماجرای عجیب پدرکشی با همدستی عروس خانواده | پدرم را که همیشه ناراحتت میکرد، کشتم!
پس از اعترافات عروس پیرمردی که گم شده بود و کشف جسد او، پسر مقتول و دوستش نیز دستگیر شدند، اما در دادگاه هر کدام قتل را به گردن دیگری انداخت.

اوایل سال ۱۴۰۱ زنی با مراجعه به پلیس آگاهی مدعی شد همسر ۸۰ سالهاش ناپدید شده است.
من همسر دوم هستم
شاکی در توضیح ماجرا گفت: من همسر دوم او هستم. روز گذشته برای انجام کاری بیرون رفته بودم، اما وقتی برگشتم، شوهرم نبود. من به پسرش نیما و عروسش سمیرا مشکوکم چون با او اختلاف داشتند.
پس از اظهارات این زن، نیما و سمیرا بازداشت شدند.
نقشه حذف پدر با کمک کارگر کارواش
آنها در ابتدا ادعا کردند از سرنوشت پدر خانواده خبری ندارند، اما در نهایت سمیرا در بازجوییهای فنی پرده از راز جنایت خانوادگی برداشت و گفت: وقتی پدرشوهرم دوباره ازدواج کرد، نیما عصبانی شد و با پدرش اختلاف پیدا کرد.
وی افزود: تا اینکه مدتی قبل شوهرم با مرد جوانی به نام وحید که در کارواش کار میکرد آشنا شد و از او خواست نقشه حذف پدرش را عملی کند. آنها با کمک هم پدرشوهرم را کشتند و جسدش را هم در حاشیه تهران دفن کردند.
با اظهارات سمیرا، وحید نیز بازداشت شد و به همدستی با نیما اعتراف کرد.
با اعتراف متهمان و کشف بقایای جسد و بازسازی صحنه جرم، برای نیما و وحید به اتهام مشارکت در قتل و برای سمیرا به اتهام معاونت در جنایت کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۵ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای این جلسه نماینده دادستان پس از قرائت کیفرخواست اظهار کرد: تنها ولیدم قربانی دختر او است که در خارج از ایران زندگی میکند و از قصاص برادرش گذشته و خواستار دریافت دیه است.
کار وحید بود، سه نفری رفته بودیم شمال
سپس نیما به جایگاه رفت و در حالی که قتل را به گردن دوستش میانداخت، گفت: بعد از آشنایی و رفاقت با وحید به اتفاق هم شمال رفتیم و ویلایی اجاره کردیم. روز سوم تصمیم گرفتیم اجاره ویلا را تمدید کنیم و بیشتر بمانیم، اما از آنجا که هزینه ناهار و شاممان زیاد میشد، تصمیم گرفتیم من و وحید به تهران برگردیم و از خانه مقداری برنج و روغن و مرغ برداریم و برگردیم.
وی ادامه داد: من در همان خانه پدرم زندگی میکردم. وقتی رسیدیم، من وارد خانه شدم و وحید در ماشین نشست، اما دقایقی بعد از خانه پدرم سر و صدا شنیدم. به آنجا رفتم که دیدم وحید پدرم را هل داده و کشته است. میخواستم به پلیس اطلاع دهم که وحید تهدیدم کرد. به ناچار جسد پدرم را به بیابانهای حاشیه تهران بردیم و دفن کردیم.
به خاطر هزینه درمان پسرم قبول کردم
سپس وحید به جایگاه رفت و با رد اظهارات نیما گفت: بعد از طلاق همسرم، پسرم را که تومور مغزی دارد به مادرم سپردم و برای تأمین هزینه درمانش به تهران آمدم و در یک کارواش مشغول به کار شدم. تا اینکه با نیما و همسرش آشنا شدم.
وی افزود: او نقشه قتل پدرش را کشید و گفت بعد از قتل پدرش با فروش خانه موروثیاش ۸ میلیارد تومان به من میدهد. نیما حتی به من قول داد هزینه درمان پسرم را پرداخت کند. به همین خاطر پذیرفتم که در اجرای نقشه قتل کمکش کنم.
پدرم را که همیشه ناراحتت میکرد، کشتم
متهم اظهار کرد: ما ۳ نفری از شمال به تهران برگشتیم. من و همسرش مقابل در خانهشان منتظر ماندیم تا او اوضاع را بررسی کند، اما چند دقیقه بعد صدای درگیری آمد و وقتی وارد خانه شدیم، نیما به سمیرا گفت پدرم را که همیشه ناراحتت میکرد، کشتم. من فقط در انتقال جسد با آنها همکاری کردم و نقشی در قتل نداشتم.
در پایان جلسه، بر اساس اظهارات متهمان و مدارک موجود در پرونده و همینطور درخواست خواهر متهم، نیما به پرداخت دیه و ۵ سال حبس محکوم شد و وحید و سمیرا نیز به زندان محکوم شدند.
دیدگاه تان را بنویسید